یک قیامت گریه در راه است می دانی چرا؟
و دیگر بار آن بغض فروخورده ی شناخته شده.. که گه گاه فرا رسیدن بغضی عظیم تر را یادم می آورد. و باز ماتمی دلم را می گیرد که از پس عیدی پیشین لغزش نرم نرمش را به دریچه قلبم حس کرده ام.
از پس همان عید مشهور و مسطور و مستور...!
و هر آنچه هست از همان «خُم» آب می خورد! و از آن روز است که زمان آبستن شد؛ آبستن حادثه ای، ماتمی ، غمی ، فاجعه ای!!!
و من از همان زمان است که سخن می رانم با این زبان حقیر!
و من از همان زمان است که در گوشم صدایی زنگ می زند: « ب َخِّ بَخِّ لک یا أمیرالمومنین!..... بَخّ ........بَخّ
و می بینم زبان های بی وضویی را که به سختی بیان می کنند این واژه مقدس را: « أمیر المومنین!» و پوزخندهای پر از حقد و کینه شان را..
و می بینم به وضوح، آن زبان های برنده را که بر رگ های مقدسی فرود آمدند..
و چه رگ هایی!
پ. ن ندارد!
السلام علی من دفنه اهل القری . . .
سلام توي اين ايام مارو از دعاي خير محروم نكنيد ياعلي!
سلام درویشم. خوبی؟ آپ نمی کنی برادر؟ یه چیزی بگم؟[نگران] بیش از ظرفیت دلم برات تنگ شده... ببینم این همه من اینو میگم تو قلب سنگت اثر می کنه یا نه!!![افسوس][شیطان] خدا بگذره ازت...[قهر] دوست دارم، [بغل][قلب][ماچ]
میدانی غریب کیست؟ غریب، پدر مظلوم من حسین بود . . . . . سلام و نور با " غریب الغرباء " بروزم شما هم دعوتید[گل]
و هر آنچه هست از همان «خُم» آب می خورد...!
سلام و نور روزهای سختی است برای زیتب کبری (س) " شـــام " در راه است حضرت زین العابدین (ع) روایتگر اتفاقات این شهر شده اند بیائید و بخوانید روایتگری ایشان را با " کاش راست نبود " بروزم شما هم دعوتید به این بزم اشک [گل]
سلام درویش جون. یک قیامت گریه در راه است. و یک مرد سال هاست که در انتظار است.برای فرج قلبهامان.. ملتمسم.
سلام رفیق گم شده ... نیستی؟ کجایی پس؟؟؟؟؟؟
پوز خندهای پر از حقد و کینه شان ... و چه رگ هایی! سلام مدتی بود سر نزدم سیده درویش ... عرض ارادت ... مثل همیشه التماس دعا .
سلام . همین ...